علاقمندی های ما کلید خاموش شدن ندارن ! یعنی برای کنار گذاشتن یک
عادت بد ، راهکار یا توصیه ای وجود نداره که اونو به شما بگن و به راحتی
خاموش کردن مثلا یک لامپ ، به یکباره اون عادت از سرتون بیافته .
علاقمندی های بد در مدتی طولانی ایجاد شده پس انتظار نداشته باشید بتونید اونو در مدت کوتاهی ترک کنید .
قدوم اول : قدم اول اینه که به بد بودن اون علاقه پی بردید . این خودش شاید 50 درصد مشکل تون رو حل کنه . اگه شما الان دارید با هدف ترک یک عادت بد، با دقت این مطلب رو می خونید یعنی 50 درصد راه رو رفتید . پس برید سراغ قدم دوم .
قدم دوم : اینه که کمربندتون رو سفت ببنید و برای مبارزه آماده باشید . مبارزه با علاقه ی بدی که در شما وجود داره . تا یه چیزی برای ما لذت نداشته باشه بهش علاقمند نمیشیم . باید به این فکر کنید که آیا اون لذت ارزشش رو داره یا نه ؟!
مثلا شما علاقه داری در آزاد راه با سرعت 200 کیلومتر از ساعت رانندگی کنی ، بله کیف داره ، خیلی هم کیف داره ، ولی باید قبلش فکر کنی . آیا لذتی که از سرعت 200 کیلومتر در ساعت می خوام ببرم ارزشش رو داره ؟!
فوقش چند دقیقه می تونی با این سرعت رانندگی کنی . ولی اگه چیزی جلوت اومد ، لاستیک ترکید ، ترمز برید یا 1000 احتمال دیگه ! با اون سرعت ، اگه خیلی خوش شانس باشی باید تا آخر عمرت رو ویلچر بشینی !
دقت کنید ؛
چند دقیقه لذت به خاطر سرعت 200 کیلومتری ، ارزشش رو داره که تا آخر عمرت رو ویلچر بشینی ؟!!!
مثل دوم ؛
یه پسر به دختری میگه بیا باهام دوست شو . دختر می تونه بگه نه ، اگه اراده ی ضعیفی داشته باشه وسوسه میشه . برم ... ؟! یا نرم ... ؟!
باید با خودش فکر کنه اگه برم چی میشه ؟ اگه نرم چی میشه ؟!
قدم سوم : شناسایی
نقاط ضعف شماست . ببینید که چه زمان ها یا شرایطی ممکنه با مساله ( علایق
بد ) روبرو بشید . اون ها رو شناسایی کنید و سعی کنید ازشون دوری کنید . مثلا
الان شما برای این که به اون خواسته ی بد برسید لازمه که یه جایی برید یا
کسی رو ببینید . سعی کنید از اون مکان ها یا افراد دوری کنید .
قدم چهارم : آخرین
و مهمترین قدم ، تقویت اراده ی شماست . یکی میاد به شما پیشنهاد میکنه که
بیا بریم فلان کار رو بکنیم . شما دو کار می تونی بکنی . یا میگی نمیام یا
این که وسوسه میشید . میگی برم ... ؟ یا نَرَم ؟! می دونید که اگه برید
کار اشتباهی کردید ولی اگه نتونستید مقاومت کنید و رفتید ، یعنی اراده ی
شما ضعیفه . برای تقویت اراده مطلب زیر رو بخونید
من یه دخترم ... پونزده سالمه... اومده بودم اینجا ازتون کمک بخوام .. واسه اینکه هیچ کس بهم توجه نمی کنه هیچ کس یعنی واقعا هیچ کس... حتی هم کلاسی ها و دوستام... چند تایی دوست دارم اما دلم می خواد همه باهام خوب باشن... فوق العاده خوش اخلاقم و با بقیه مهربون .
از اونا هم انتظار دارم مثل خودم باهام رفتار کنن اما این کارو نمی کنن...یه بار از یکی از همکلاسی هام پرسیدم که چرا؟ چرا هیچ کس جرئت نمی کنه طرفم بیاد ؟ چرا هیچ کس میل نداره باهام صحبت کنه؟ چرا هیچ کس منو نمی خواد؟ چرا بهم اهمیت نمیدن؟ گفت آخه چهره ات وحشتناکه ...
چهره ی من معمولیه و شایدم کمی زیبا... چشمان متوسط قهوه ای. بینی متوسط و صاف. لب های خوش فرم و ابروهای بلند و کشیده. یه کم تپل هستم اما نه به اندازه ای که منو زشت نشان بده. و پوست گندمی.
19 سالمه و تا 6 ماه پیش مانتو می پوشیدم . ولی به اجبار خانواده ام چادری شدم . فکر می کنم با چادر زشت میشم و اعتماد به نفسمو از دست دادم . دیگه خیلی کم از خونه بیرون میرم . خیلی ناراحتم . پوششم رو دوست ندارم . من قبلا هم با مانتو با حجاب بودم ولی چادر دوست نداشتم .
پاسخ :
سلام
این نظر به خاطر عدم میل باطنی شما به چادر هستش . وگرنه چادر ، هر زنی رو زیباتر می کنه . باور نمی کنی ؟!
خودمونیم ! وجدانا ! با چادر زیبا تر نیستند ؟!
با چادر باوقار تر و خانم تر ! نیستند ؟!
با چادر قابل احترام تر نیستند ؟!
با چادر می تونید بدون هیچ گونه حرفی ، مردها رو مجبور کنید که بهتون احترام بذارن
مولاى من اى مولاى من تویى خداى با کبریا و بزرگمنش و منم بنده فروتن و آیا رحم کند بر فروتن جز خداى بزرگمنش ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى بِرَحْمَتِکَ وَارْضَ عَنّى بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ وَفَضْلِکَ
مولاى من اى مولاى من به من رحم کن به رحمت خود و خوشنود شو از من به جود و کرم و فضل خود
یا ذَاالْجُودِ وَالاِْحْسانِ وَالطَّوْلِ وَالاِْمْتِنانِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اى صاحب جود و احسان و نعمت و امتنان به رحمتت اى مهربانترین مهربانان
یه راهکار هست که میشه با اون به جایی رسید که بتونیم به هر چیز بدی نه بگیم . یکی از مشکلات بعضی ها اینه که نمی تونن به گناهان جنسی نه بگن . مثلا کسی که معتاد به خودارضایی شده در مقابل اون نمی تونه مقاومت کنه و از خودش اراده ای نشون بده . گناهان دیگه هم همین طوره .
از کجا شروع کنیم ؟
از نه گفتن به خواسته های خیلی ساده میشه به ترک خودارضایی هم رسید . از همین الان شروع کنیم به بعضی از خواسته هامون نه بگیم .
مثلا مامان براتون میوه آورده . اون چیزی رو که خیلی دوست دارید نخورید یا نصفش رو بدید به یکی دیگه !
امشب از خیر دیدن سریال ... بگذر و بذار بابا اخبار ساعت 9 شبکه ی 1 رو ببینه !
از امشب نوشابه نخور !
بخشی از پول تو جیبی خودت رو بنداز صندوق صدقات !
...
دقت کنید که دارید تمرین می کنید از یک لذت بگذرید . از همین کارهای ساده شروع کنید .
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا،
حجتالاسلام محمد مهدی ماندگاری، عضو هیأت رییسه مؤسسه روایت سیره شهدا،
بعد از ظهر امروز در برنامه «سمت خدا» که از شبکه سوم صدا و سیمای جمهوری
اسلامی پخش شد، در پاسخ به پرسشی مبنی بر جبران عصیان و سرافکندگی از
امتحان خدا گفت: شرمندگی از ارتکاب گناه، در ذهن ماندن آن عمل و عذرخواهی
از خدا نشانه نگاه رحمت خداوند به بنده عاصی است.
وی
در ادامه با بیان اینکه خداوند به راحتی از کسی رویگردان نمیشود،
افزود: تا زمانی که موتور اصلی وجود بنده از حیز انتفاع خارج نشود، خدا
نسبت به آن بنده رویگردان نمیشود؛ تا زمانی که جسم و قلب کودکی سالم است،
صرف کثیف بودن لباس سبب ناامید شدن والدین از آن کودک نمیشود.
خداوند از دوستدار امام حسین ناامید نمیشود
کارشناس
برنامه تلویزیونی «سمت خدا» اظهار داشت: همانطور که معلم به سبب کثیف
بودن دفتر دانشآموز، از تلاش، عافیت عقلی و استعداد آن دانشآموز ناامید
نمیشود، خداوند هم از انسانی که با گناه، دفتر اعمال خود را کثیف کرده
ناامید نمیشود؛ نشانه سالم بودن قلب انسان محبت وی به اهلبیت(ع) و عزادار
شدن در ایامی همچون عاشورا، اربعین و فاطمیه است.
وی
تصریح کرد: ظاهر اتومبیلی که کثیف یا دچار ضربه شده، سبب اسقاط آن خودرو
نمیشود اما ماشینی که موتور آن خراب میشود به محل اتومبیلهای اسقاطی
منتقل میشود؛ گناه قلب انسان را کثیف میکند اما موتور دل را خراب نکرده و
خدای را رویگردان نمیکند در صورتی که کفر و عدم محبت به اهلبیت(ع) قلب
را خراب کرده و انسان را از نظر لطف خداوند و عاقبتبخیری خارج میکند.
طعنه به امتحان دیگران سبب ابتلا به آن امتحان است
حجتالاسلام
ماندگاری در ادامه در مذمت طعنه زدن به امتحانهای الهی بندگان گفت:
بسیاری از افرادی که به سالم بیرون آمدن دیگران از امتحانهای الهی طعنه
زده و ادعای توانایی نسبت به آن امتحان را کردند، خدا آنان را در مشابه آن
امتحان قرار داد و دیری نگذشت که سرافکنده بیرون آمدند.
وی
تأکید کرد: کسی که در امتحان الهی قرار گرفته و سرافکنده بیرون میآید،
نباید از رحمت الهی ناامید شود بلکه باید بداند که خدا دوستدار حضرت
اباعبدالله الحسین(ع) را دوست داشته و آن شخص را عاقبت به خیر میکند؛ اما
شخصی که نمیخواهد قلب کثیفی داشته باشد باید روزانه استغفار کند تا برای
پاکسازی دچار چکش خوری برزخ نشود.
دوستدار امام حسین که مرتکب گناه است، در برزخ پاکیزه میشود
عضو
هیأت رییسه مؤسسه روایت سیره شهدا ابراز داشت: دوستدار امام حسین به جهنم
نمیرود اما اگر پرونده کثیفی داشته باشد، نیاز به چکش کاری دارد؛ هیچ گاه
نباید ادعا کرد که امتحانات الهی ساده بوده و به راحتی میتوان از آن پیروز
خارج شد اما اگر در امتحان الهی رفوزه شدیم باید به رحمت خدا و نجات اخروی
امیدوار بود چرا که دوستدار امام حسین مادامی که این حضرت را دوست بدارد،
عاقبت به خیر خواهد بود.
وی
در ادامه برنامه با بیان اینکه امتحان فقر آسودهتر از امتحان ثروتمندی
است، گفت: در روایت آمده، از دری که فقر وارد شود، از در دیگر ایمان خارج
میشود اما این روایت دلیل نمیشود که ثروت اینچنین نباشد بلکه خداوند
متعال در قرآن تأکید کرده است مراقب باشید تا بیع و تجارت شما را از ذکر
خداوند غافل نکند.
امتحان ثروت سختتر از امتحان فقر است
حجتالاسلام
ماندگاری تصریح کرد: با نظر به جامعه امروزی و اینکه تعداد فقرای مؤمن
بیشتر است یا ثروتمندان از تعداد بیشتری انسان مؤمن برخوردارند، میتوان به
این نتیجه رسید که امتحانهایی همچون تفاخر، اسراف، بخل، تجمل و ناامید
کردن دیگران از امتحانهای سخت ثروتمندان است که کمتر نصیب قشر فقیر جامعه
میشود.
وی
با اشاره به روایتی مبنی بر اینکه پدر و مادر انسان، پدر و مادر همسر و
استاد زندگی حکم والدین را برای آدمیزاد دارند، اظهار داشت: کسی که قصد
خیرات دادن و کمک به مستمندان است، نباید از نزدیکان خود غافل باشد و همانا
والدین نزدیکترین افراد به انسان بوده و بر گردن ما حق دارند؛ بنابراین
باید در رفع حاجات آنان همت کرد.
آموزش فرزندان در کمک به فقرا / اختیار دادن به همسر در خیرات دادن
کارشناس
برنامه تلویزیونی «سمت خدا» خاطرنشان کرد: همچنین کسی که قصد کمک کردن به
فقرا و مستمندان دارد، بهتر است در جلوی چشم فرزندان خود کمک کند و حتی
آنان را در خیرات دادن یاری دهد تا این فرهنگ برای آنان نهادینه شود؛
همچنین باید همسر خویش را نیز در کمک به مستمندان شریک کرده و مقداری از
خیرات را در اختیار وی گذاشته و با اجازه تمام به او اختیار خیرات دادن
دهد.
وی
همچنین ضربالمثل «چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است» را مخالف
تعلیمات اسلامی دانست و گفت: حضرت زهرا(س) که خود مفسر دین هستند، سه
شبانهروز غذای خود را یتیم داده و گرسنه خوابیدند؛ در شرایط مساوی انفاق
برای نزدیکان بهتر است اما اگر شخصی نیازمندتر باشد باید کمک به آن شخص را
اولویت داد.
استادی در شروع کلاس درس لیوانی پر از آب به دست
گرفت.آن را بالا گرفت که همه ببینند.بعد از شاگردان پرسید : <به نظر شما وزن این
لیوان چقدر است؟>
شاگردان جواب دادند : <50گرم .100 گرم .150 گرم >
استاد گفت : < من هم بدون وزن کردن نمی دانم
دقیقا وزنش چقدر است. اما سوال من این است : اگرمن این لیوان آب را چند دقیقه
همینطور نگه دارم چه اتفاقی خواهد افتاد ؟>
شاگردان گفتند : هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید : <خوب اگر یک ساعت همینطور نگه دارم
چه اتفاقی می افتد؟ >
یکی از شاگردان گفت : دستتان کم کم درد میگیرد.
استاد : <حق با توست .حالا اگر یک روز تمام آن را
نگه دارم چه؟>
یکی از شاگردان جسارتا گفت : دست تان بی حس می
شود.عضلات به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند.و مطمئنا کارتان به
بیمارستان خواهد کشید.
و همه ی شاگردان خندیدند.
استاد گفت : خیلی خوب است .ولی آیا در این مدت وزن
لیوان تغییر کرده است؟
شاگردان جواب دادند :نه
استاد : پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات میشود؟
در عوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند.یکی از آنها گفت :لیوان را زمین
بگذارید.
استاد گفت : دقیقا.مشکلات زندگی هم مثل همین است.
اگر آن هارا چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید اشکالی
ندارد.اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید به درد خواهند آمد.اگر بیشتر از آن نگه
شان دارید فلج تان می کنندو دیگر قادر به
انجام کاری نخواهید بود.
فکر کردن به مشکلات زندگی مهم است.اما مهم تر آن است
که در پایان هر روز و پیش از خواب آن ها را زمین بگذارید.
به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند و هر روز صبح
سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده ی هر مسئله و چالشی که
برایتان پیش می آید برآیید!
دوست من یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین
بگذاری...
سلام به دوستان گلم.دختران و پسرانی که دوست دارن پاک باشن و به سمت کمال
انسانی حرکت کنند و در زندگی راه خدایی رو پیش بگیرند.پیشاپیش از طولانی
بودن متنم عذرخواهی میکنم.اما...فکرکنم ارزششو داره.
ما آدما وقتی
بچه ایم دوست داریم ادای بزرگارو دربیاریم.هرسال سنمون رو بارها میشمریم و
از اینکه به عدد سنمون اضافه شده خوشحال و سرخوش به خودمون می بالیم!
اما... وقتی که بزرگ میشیم و وارد دنیای بزرگسالان میشیم تازه می بینیم که به اون شیرینی و آسونی که فکر میکردیم نبوده...!
راستش هدف من بحث درباره ی تفاوت های دوران کودکی با دوران بزرگسالی نیست. من
هم مثل همه ی بچه ها دوست داشتم زودتر بزرگ بشم.البته به قول معروف بچگی و
کودکی هم کردم.اتفاقا دقیقا همه ی دوران سنی من طبق اونچه که باید سپری
شده.کودکی...نوجوانی...جوانی...مثل بقیه.(هرچند امروزه زیاد شدن کودکانی که
بیش از سن خودشون صحبت و رفتار میکنند و همه ی گروه های سنی با هم قاطی
شده!که البته مقصر پدر و مادرهای نا آگاه هستند.بماند.بحث در این باره
مفصله و وقت دیگه ای رو می طلبه.) اما من... من وقتی به سن 18رسیدم یقین
پیدا کردم که دیگه شرایطم با قبل فرق میکنه و باید رو پای خودم بایستم
و...متوجه شدم که دوران بچه ی خونه بودن و ...تموم شده.البته اینارو به
یکباره نفهمیدم ولی خب سن 18 یه جورایی نقطه ی عطف زندگی به حساب میاد.توی
جامعه هم دیگه به عنوان کودک و نوجوان خونه به حساب نمیارنت. من برعکس دوران کودکی که در انتظار بزرگ شدن بودم زمانی که بزرگ شدم دوست نداشتم که بزرگ باشم!!!