احمد :

نکته : داستان زیر هیچ گونه جنبه ای ندارد . ولی بامزه است .

- علم بهتر است یا ثروت ؟( طنز )

مُلا را گفتند علم بهتر است یا ثروت ؟

ملا بی درنگ شمشیر را از میان بیرون اورد و مانند جوموگ مرید بخت برگشته را به به سه پاره ی نامساوی !!! تقسیم نمود .
و خشتک مریدان از ترس شعله ور شد !!!
ملا بفرمود : که سال هاست هیچ کسی بین دو راهیه علم و ثروت گیر نمی کند ....... مریدان در حالی که انگشت به دهان گرفته و لرزش وجودشان را فرا گرفته بود گفتند یا ملا ما را به دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم .....
ملا فرمود : در عنفوان جوانی مرا دوستی بود که با هم به مکتب     می رفتیم .دوستم ترک تحصیل کرد  و من معلم مکتب شدم ....

حالا او پرشه دارد و من پوشه ....

او اوراق مشارکت دارد و من اوراق امتحانی ....

او عینک افتابی من عینک ته استکانی ....

او بیمه ی زندگانی من بیمه ی خدمات درمانی ....

او سکه و ارز .... من سکته و قرض .......

سخن ملا چون بدین جا رسید مریدان نعره ای جان سوز برداشته و خشتک بر سر راهی کلاس های اموزش اختلاس شدند !!! تا روش های به روز خشتک برداری ( کلاه برداری ) را بیاموزندینژگ !!!

و گویند که سالیان درازی را پس از دستگیری در زندان سپری کردندی . از یکی از منابع معتبر هم خبر رسیده که  در این مدت ان ها را مجبور به پوشیدن دامن زنانه کردندی تا دیگر خشتک ها ندرندی !!!
گفته می شود که مریدان بعد از ازادی   ملا را گرفته و انقدر در خشتک هم فرو کردند که ملا تجزیه شد !!!!!!!!!!
در خشتک هم فرو کردن = در این جا به معنی کتک زدن می باشد .


و اما وقت گفتن داستان بسیار جالب و پند اموز و اصل ماجرا می باشد :

-علم بهتر است یا ثروت ؟   ( حکایتی جالب از حضرت علی ع )

جمعیت زیادی دور حضرت علی ع حلقه زده بودند . مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید :
یاعلی . سوالی دارم . علم بهتر است یا ثروت ؟
علم بهتر است . زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد .
مرد که پاسخ سوال خود را گرفته بود سکوت کرد . در همین هنگام مردی دیگر وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید :
یا ابوالحسن . سوالی دارم . می توانم بپرسم ؟
امام در پاسخ ان مرد گفت : بپرس.
مرد که در اخر جمعیت ایستاده بود پرسید : علم بهتر است یا ثروت ؟
علی ع فرمود :
علم بهتر است . زیرا علم تو را حفظ می کند . ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی .
نفر دوم که از پاسخ سوالش قانع شده بود همان جا که ایستاده بود نشست . در همین حال سومین نفر وارد شد . او نیز همان سوال را تکرار کرد و امام در پاسخش فرمود :
علم بهتر است . زیرا برای شخص عالم دوستان زیادی است ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار .
هنوز سخنان امام به اتمام نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد!
او در حالی که کنار دوستانش می نشست عصای خود را جلو گذاشت و پرسید : یاعلی . علم بهتر است یا ثروت ؟!
حضرت علی در پاسخ به ان مرد فرمودند :
علم بهتر است . زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود ولی اگر از علم انفاق کنی و ان را به دیگران بیاموزی بر ان افزوده می شود.
نوبت پنجمین نفر بود . او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد ایستاده بود با تمام شدن سخن امام همان سوال را تکرار کرد !!!! حضرت علی در پاسخ به او فرمودند :
علم بهتر است . زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می دانند ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می کنند .
با ورود ششمین نفر سر ها به عقب برگشت .
مردم با تعجب او را نگاه کردند . یکی از میان جمعیت گفت : حتما این هم می خواهد بداند علم بهتر است یا ثروت !!!کسانی که صدایش را شنیده بودند پوزخندی زدند . مرد کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد :یا علی علم بهتر است یا ثروت ؟!!!
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت :
علم بهتر است . زیرا ممکن است مال را دزد ببرد . اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد .
مرد ساکت شد . همهمه ای در میان مردم افتاد . چه خبر است امروز!!!
چرا همه یک سوال را می پرسند ؟!نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی ع و گاهی به تازه وارد ها دوخته می شد .
در این زمان هفتمین نفر که کمی پیش از پایان یافتن سخنان امام وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود پرسید :
یا اباالحسن . علم بهتر است یا ثروت ؟!!!
امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند :
علم بهتر است . زیرا مال به مرور زمان کهنه می شود . اما علم هر چه زمان بر ان بگذرد پوسیده نخواهد شد .
مرد ارام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست .انگاه اهسته رو به دوستانش کرد و گفت : بیوده نبود که پیامبر فرمود من شهر علم هستم و علی باب ان . هرچه از او بپرسیم جوابی در استین دارد.
بهتر است تا بیش از این مضحکه ی مردم نشدیم به دیگران بگوییم نیایند!!
مردی که کنار دستش نشسته بود گفت : از کجا معلوم ! شاید این چندتای باقی مانده را نتواند جواب دهد !
ان وقت در میان مردم رسوا میشود و ما به مقصود خود می رسیم .
مردی که ان طرف نشسته بود گفت : اگر پاسخ دهد چه ؟
حتما ان وقت این ما هستیم که رسوای مردم شده ایم ! مرد با همان ارامش قلبی گفت : دوستان چه شده است . به این زودیا جا زدید!!!
مگر قرارمان یادتان رفته ؟!
ما باید خلاف گفته های پیامبر را به مردم ثابت کنیم .
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سوال دوستانش را پرسید !!!
که امام در پاسخش فرمود :
علم بهتر است . برای این که مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند . ولی علم هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .
سکوت مجلس را فرا گرفته بود . کسی چیزی نمی گفت .همه از پاسخ های امام شگفت زده  شده بودند که ......
نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید :
یاعلی . علم بهتر است یا ثروت ؟!!!!!!!!
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت . فرمود :
علم بهتر است . زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می کند . اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می شود .
نگاه های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود .انگار که انتظار دهمین نفر را می کشیدند!!! در همین هنگام مردی که دست کودکی در دستش بود وارد مسجد شد .
او در اخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه
رو چشم دوخت و دید که همه ی چشم ها به او دوخته شده ( من که جاش بودم فرار می کردم !!! ) .
مردم که فکر نمی کردند دیگر کسی چیزی بپرسد سر هایشان را برگرداندند که در این هنگام مرد پرسید :
یا عباالحسن . علم بهتر است یا ثروت ؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نگاه های متعجب مردم به عقب برگشت ( اگر من جاش بودم دیگه مطمئنم فرار میکردم !!!! )
با شنیدن صدای علی ع مردم به خود امدند :
علم بهتر است . زیرا ثروتمندان تکبر دارند . تا انجا که گاه ادعای خدایی می کنند . اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند.

فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود .سوال کنندگان ارام و بی صدا از میان جمعیت برخاستند .
هنگامی که انان  مجلس را ترک می کردند .
صدای امام را شنیدند که می گفت :

" اگر تمام مردم دنیا همین یک سوال را از من می پرسیدند به هر کدام پاسخ متفاوتی می دادم  "

منبع : کشکول بحرانی - ج 1 - ص 27
به نقل از امام علی ابن ابی طالب - ص 142


سوال : حالا نظر شما چیست ؟ در جامعه ی امروزی علم بهتر است یا ثروت ؟

یا علی مدد . شاد و موفق باشید .
فعلا خدا حافظتان باشد .