فاطیما :
ببین دختر جون.....
روزی که ازدواج میکنی اونی که میخنده مادرته
چون تو داری خوشبخت میشی و تو رو تو لباس عروسی میبینه
اما اونی که غم داره و از درون از جدا شدنت اشک میریزه
اونی که تو تا عمر داری ناموسشی
اونی که نمی تونه پشتت نباشه
اونی که تو آبروشی
اونی که با نابودی تو کمرش میشکنه....
بابات.....
ببین چقد به این پسرایی که میان و میرن فکر میکنی ..!
چقد بخاطرشون هر کاری میکنی ....!
واسه اون بابا... اون مرد اصلی کل عمرت یکم وقت بذار .......
بدون.. محبت تورو با هیچ مهر و محبتی تو دنیا عوض نمی کنه ...
اونه که ناز واقعی تورو با دنیا میخره نه پسری که ناز بودن تورو
واسه ارضاء نیازهای روحی و جسمی خودش میبینه ...
به بابات محبت کن دوست داشتنتو ابراز کن ببین بهت خیانت میکنه؟...
ببین محبتتو با دختر خوشکلو خوش هیکل تر از تو میفروشه؟...
ببین اشکتو در میاره؟ ...
نکن ...
همیشه نیستا...
سلامتی همه ی پدرا ♥♥♥
شیما
- پنجشنبه ۱۴ آذر ۹۲
- ۱۸:۳۲
مرسی فاطیما جونم
من عاشق بابامم
بعضی وقتا از این همه عشقی که بهش دارم میترسم واقعا
باورتون نمیشه یه وقتایی که از انگشتش خون میاد بغض میکنم
الانم که باهاش حرف میزنم میبینم موهاش داره سفید میشه ناراحتم میکنه
حتی یه دوره مامانم از دستم شاکی بود که تو باباتو از من بیشتر دوس داری
فقط خدا میدونه چقدددددددد دوسشون دارم
همیشه و همیشه برای سلامتیشون دعا میکنم
مامانم بزرگترین و بهترین الگوی من بوده
هرجا که از تربیتم و اخلاقم تعریف میکنن از ته دلم بیشتر و بیشتر عاشق مامان و بابام و خصوصا مامانم میشم
خدایا به خاطر این دو نعمت بزرگ هزاران بار شکر
من عاشق بابامم
بعضی وقتا از این همه عشقی که بهش دارم میترسم واقعا
باورتون نمیشه یه وقتایی که از انگشتش خون میاد بغض میکنم
الانم که باهاش حرف میزنم میبینم موهاش داره سفید میشه ناراحتم میکنه
حتی یه دوره مامانم از دستم شاکی بود که تو باباتو از من بیشتر دوس داری
فقط خدا میدونه چقدددددددد دوسشون دارم
همیشه و همیشه برای سلامتیشون دعا میکنم
مامانم بزرگترین و بهترین الگوی من بوده
هرجا که از تربیتم و اخلاقم تعریف میکنن از ته دلم بیشتر و بیشتر عاشق مامان و بابام و خصوصا مامانم میشم
خدایا به خاطر این دو نعمت بزرگ هزاران بار شکر
شیما
- پنجشنبه ۱۴ آذر ۹۲
- ۱۸:۳۶
اینم یادم رفت بگم
خیلی وقتا که وسوسه میشدم به پیشنهاد دوستی بعضی پسرا جواب مثبت بدم شاید خیلی عجیب باشه
اما مردونگی بابام که میومد تو ذهنم
مهرو محبتش
اینکه چقد عاشقمه و چقد سعی کرده درست زندگی کنم
واقعا مانع میشد اشتباه کنم
به نظر من پدر و برادر نقش های خیلی خیلی خیلی موثری توی زندگی یه دختر دارن قابل توجه داداشا
خیلی وقتا که وسوسه میشدم به پیشنهاد دوستی بعضی پسرا جواب مثبت بدم شاید خیلی عجیب باشه
اما مردونگی بابام که میومد تو ذهنم
مهرو محبتش
اینکه چقد عاشقمه و چقد سعی کرده درست زندگی کنم
واقعا مانع میشد اشتباه کنم
به نظر من پدر و برادر نقش های خیلی خیلی خیلی موثری توی زندگی یه دختر دارن قابل توجه داداشا
شیما
- جمعه ۱۵ آذر ۹۲
- ۱۳:۴۰
آرام جان ایشالا حال پدرت خوب خوب میشه عزیزم
امروز که اولین جمعه ماه صفره برو مفاتیح رو باز کن و حدیث کسا رو با همه وجودت زمزمه کن ایشالا خدا حاجتت رو بده عزیزم
به خدا توکل کن
امروز که اولین جمعه ماه صفره برو مفاتیح رو باز کن و حدیث کسا رو با همه وجودت زمزمه کن ایشالا خدا حاجتت رو بده عزیزم
به خدا توکل کن
دختر ایران ...
- جمعه ۱۵ آذر ۹۲
- ۱۴:۰۴
هیچکس رو تو دنیا به اندازه بابام دوس ندارم....
بعد از خدا ...بابام!
بعد از خدا ...بابام!
احمد
- جمعه ۱۵ آذر ۹۲
- ۱۹:۰۳
سلام
من ن ن ن ن ن ن ن ن ن احمدابن محمدابن موسی ابن اکبر
پدرمو خیلی دوست دارم .
پدرمم خیلی منو دوست داره .
چه جالب . ماهمدیگرو دوست داریم !!!!!!!!!!
شما چند تا پدرتونو دوست دارید . من 10تا پدرمو دوست دارم .
یاد کورکی هام افتادم . خدایا شکرت .
یه بار از برادر 5سالم جلوی مادر پدرم پرسیدم : مامانو بیشتر دوست داری یا بابارو ؟؟؟
گفت : هیچ کدومو
گفتم : دیوون چرا ؟ مگه مامان بابات نیستن ؟
گفت : اخه نمیخواستم که بگم بابامو بیشتر دوست دارم که مامان ناراحت نشه .
منم بهش گفتم : خسته نباسید . میتونستی بگی هردوشونو خیلی دوست دارم .
گفت : نه اونموقع دیگه خیلی خوشحال میشدن .
گفتم : خب . بشن . چرا بهشون دروغ میگی .
گفت : اونموقع غرورم میشکنه .
حالا اگر گفتید بچه ی 5ساله از کجا میدونست معنی درست غرور یعنی چی ؟؟؟ یک ساعت پیشش خودم بهش توضیح داده بودم .
به هر حال من که بعد از سوال پرسیدم بلند گفتم که من مامانو فعلا خیلی دوست دارم . چون من8 سالم بود و میدونستم که مادرم قراره نمره های ضایه ی املامو ببینه . بابام کاری باهام نداره .
به این میگن سیاست !!!!!!!!!!!!!
البته خیلی هم سیاست نداشتم چون وقتی مامانم دلیل اینکه چرا اونو بیشتر دوست دارمو ازم پرسید . منم راستشو بهش گفتم . چون بهمون گفته بودن که دروغگو دشمن خداست .
موفق باشید .
من ن ن ن ن ن ن ن ن ن احمدابن محمدابن موسی ابن اکبر
پدرمو خیلی دوست دارم .
پدرمم خیلی منو دوست داره .
چه جالب . ماهمدیگرو دوست داریم !!!!!!!!!!
شما چند تا پدرتونو دوست دارید . من 10تا پدرمو دوست دارم .
یاد کورکی هام افتادم . خدایا شکرت .
یه بار از برادر 5سالم جلوی مادر پدرم پرسیدم : مامانو بیشتر دوست داری یا بابارو ؟؟؟
گفت : هیچ کدومو
گفتم : دیوون چرا ؟ مگه مامان بابات نیستن ؟
گفت : اخه نمیخواستم که بگم بابامو بیشتر دوست دارم که مامان ناراحت نشه .
منم بهش گفتم : خسته نباسید . میتونستی بگی هردوشونو خیلی دوست دارم .
گفت : نه اونموقع دیگه خیلی خوشحال میشدن .
گفتم : خب . بشن . چرا بهشون دروغ میگی .
گفت : اونموقع غرورم میشکنه .
حالا اگر گفتید بچه ی 5ساله از کجا میدونست معنی درست غرور یعنی چی ؟؟؟ یک ساعت پیشش خودم بهش توضیح داده بودم .
به هر حال من که بعد از سوال پرسیدم بلند گفتم که من مامانو فعلا خیلی دوست دارم . چون من8 سالم بود و میدونستم که مادرم قراره نمره های ضایه ی املامو ببینه . بابام کاری باهام نداره .
به این میگن سیاست !!!!!!!!!!!!!
البته خیلی هم سیاست نداشتم چون وقتی مامانم دلیل اینکه چرا اونو بیشتر دوست دارمو ازم پرسید . منم راستشو بهش گفتم . چون بهمون گفته بودن که دروغگو دشمن خداست .
موفق باشید .