دختران و پسران خانواده برتر

خانواده برتر مخصوص پسران و دختران

۵ مطلب با موضوع «سیر الی الله» ثبت شده است

میخوام چادری بشم

سلام

من بیست و یک سالمه، تو خانواده مذهبی بزرگ شدم ولی بهم سخت گیری نشد و انتخاب با خودم بود حجاب خوبی نداشتم هیچ وقت، ولی به مدته چند ماهه که شروع کردم به مطالعه قرآن و خب بهش ایمان آوردم، با نماز خوندن شروع کردم و امسال برای اولین بار روزه گرفتم.

خیلی این مدت فکر کردم و هر وقت خودم رو توجیح میکردم که حجابت مشکلی نداره و خدا می بخشه! ولی من میخوام بیشترین شباهت رو به یک دختر مومن و مسلمان داشته باشم، نمیخوام پیروی هوای نفسم باشم و بخاطر زندگی دنیا، آخرتم رو از دست بدم، من میدونم مسلمان باید تسلیم خواست خدا باشه و خواست خدا اینه که من با حجاب باشم، به خاطر همین تصمیم دارم چادر رو انتخاب کنم، ولی من توی گذشته اشتباهات خیلی زیادی داشتم و احساس میکنم با انتخاب چادر بهم بگن تو خواستی اشتباهاتت رو بپوشونی یا هر قضاوت نادرست دیگه ای.

  • ۲ موافق ۰ مخالف
  • ۳ نظر
    • تعداد نمایش : ۱۰۱۱
    • چهارشنبه ۱۶ مرداد ۹۸ - ۱۳:۲۳

    دیگه داره بهم فشار میاد ، نمیتونم خودمو نگه دارم

    سلام به همه دوستان

    من سی و یک سالمه و تا الان به خاطر مشکل مالی و بعضی دلایل دیگه نتونستم ازدواج کنم. خیلی میل جنسی بالایی دارم و همیشه و همه جا به جنس مخالفم و زن و شوهرها توجه میکنم راحت بگم میل جنسیم در حد آتشفشانه .

    تا الان با هیچ دختری نبودم و رابطه نامشروعی نداشتم ولی اینقدر دیگه داره بهم فشار میاد که نمیتونم خودمو نگه دارم و خیلی معذرت میخوام ولی به رابطه نامشروع هم فکر میکنم . بعضی موقع ها حتی سه بار در روز ... میکنم ولی باز بعد از چند روز اون حالت آتشفشانی سراغم میاد.

    خواهش میکنم ازتون کمکم کنید.


    پاسخ :

    سلام
    مثال شما مثل یه آتیشی هستش که به جای این که برای خاموش شدنش روی اون آب بریزن ، دارن هی بنزین میریزن و انتظار هم دارن اون آتیش خاموش بشه .

    با توضیحاتی که شما دادید اگه حال تون غیر از این بود جای تعجب داشت . شما می خواید آتش شهوت تون رو کنترل کنید ولی میگید " همیشه وهمه جا به جنس مخالفم و زن وشوهرها توجه میکنم " همین طور گفتید " به رابطه نامشروع هم فکر میکنم "

    . خب برادر ، با این کارهایی که می کنید باید هم انتظار آتشفشان داشته باشید . اگه می خواید آتشفشان شهوت تون تا زمانی که شرایطش فراهم نشده نیمه فعال بمونه ، چاره ای جز کنترل چشم و فکر ندارید .

    این یعنی شما سعی می کنید دیگه روی آتیش شهوت تون بنزین نریزید . به مرور زمان می تونید سوار بر غریزه ی جنسی تون بشید .

    موفق باشید .

  • ۰ موافق ۰ مخالف
    • تعداد نمایش : ۲۱۸۳
    • يكشنبه ۱۸ تیر ۹۶ - ۱۱:۴۱

    چرا حس میکنم تنهام و هیشکی دوسم نداره؟

    سلام

    خیلی برام جالبه و البته نا خوشایند این وقت شب یهو زد به سرم منم یه سرچی بکنم در مورد اینکه چرا هیشکی منو دوست نداره!
    و جالب اینکه فهمیدم تنها من نیستم و ناخوشایند اینکه خیلی هاتون اینجوری هستین و ناخوشایند تر اینکه اینجا همه سعی کردن نشون بدن از اون یکی تنها تر و بدبخت ترن !

    هی دوستی که وقت میذاری و میخوای پیام منو بخونی اول از همه بگم هیشکی بخت بدتر یا هیشکی نمیتونه برای دردش میزان بذاره هیشکی نمیتونه اینجا بگه از اون یکی تنها تره چون شرایط و وضعیت برای ادما فرق دارن مثلا شاید یکی دستشو با چاقو ببره و اینقدر اذیتش نکنه و برعکس یکی دستشو با یه کاغذ نازک ببره و عذابش خیلی باشه!

    پس بیایین روی میزان تنهایی هامونم مقدار نذاریم اصل موضوع اینه همه ی اینایی که اینجا کامنت گذاشتن توی یک وضعیت هستن وضعیتی به اسم تنهایی به اسم اینکه فکر میکنن هیشکی دوسشون نداره!

    حالا که این موضوع رو گفتم بهتره برم سر بقیه ی حرفام!

    یکی از دوستان نوشته بودن منظور شما از تنهای نداشتن دوس دختر/پسره شکر کنین ندارین که گمراه میشین و اینا و به خدا فکر کنین!

    من بقیه رو نمیدونم ولی از طرف خودم حرف میزنم به عنوان ادمی که منم حس میکنم تنهام!

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • ۲۵ نظر
    • تعداد نمایش : ۷۰۲۵
    • دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵ - ۱۱:۰۸

    منم می تونم از تنهایی در بیام

    سلام

    تنهایی!

    جالبه بیشتر دوستان میگن تنهاییم و کسی به ما توجه نداره ...
    حتی میگن شرایط خوبه برای دیگران مایه ی نشاطیم و ... ولی بازم میگن تنهاییم .انگار هر کسی داره توی این دنیا زندگی می کنه یه جورایی این احساس تنهایی رو داره ... این احساس غریبی ... حسی که انگاری یه نیاز عمیقه توی وجودش... نیازی که برای خیلیا بر طرف نشده ... وهمین باعث شده رنگ و بوی نا امیدی زندگی شون رو بگیره ...و این یعنی هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارن ... یعنی تنهان...
    انگاری جنس این دنیا جوریه که ما آدما توش احساس تنهایی می کنیم ...نه اینکه مشکل از من و تو بقیه باشه .... نه .... انگار این مسئله برای همه هست پس نباید خودمون رو بخوریم که چرا من اینجوریم ... چرا کسی به فکرم نیست .... انگار خودا هم حواسش به ما نیست و از این حرفا...

    انگاری جنس زندگی توی دنیا همینه .... یعنی حالا که اومدیم توی دنیا و داریم زندگی می کنیم این تنهایی جزء واقعیت هایی زندگی توی این دنیا است... نه میشه ازش فرار کرد و نه میشه فراموشش کرد... واقعیته دیگه توهم که نیست...پس چی کار کنیم.... این همه آدم دارن داد میزنن که ما تنهاییم تنها...
    نیاز داریم که یکی بهمون محبت کنه ... این نیازمون اگه برآورده نشه نابود میشیم...رفقا ! حس می کنم این مسئله فراگیر داره میشه به حدی که بیشتر ما جوونا از عمق وجودمون این حس رو داریم هرچند پیش رفیق و خونواده و بقیه قایمش می کنیم ولی هست و داره عدابمون میده...
    یه سوال ؟ اگه جنس این دنیا عجین با غم و تنهاییه پس یعنی هیچ راهی نداریم و باید باهاش کنار بیایم و بسوزیم و بسازیم...
    یعنی خدایا تو که این دنیا رو آفریدی ، ما رو هم آفریدی هیچ راهی نذاشتی که ما احساس تنهایی نکنیم...
    نمیشه ... حتما راهی هست و ما پیداش نکردیم و دنبالش نبودیم...
    محاله ...
    چون بودن آدمایی که توی همین دنیا زندگی می کردن.... با مشکلات همین دنیا...با بی محبتی های مردم همین دنیا ... با نامردی های همین مردم... ولی آب تو دلشون تکون نمی خورده ... حتما راهی هست که ما از این احساس پوچی رها بشیم/... بشیم مثل اونایی که در برابر ناملایمات زندگی مثل کوه استوارند و خم به ابرو نمیارن...
    حتما میشه....
    خدایا راه رو نشونم بده ....دوباره امید به زندگیم برگرده ... من از تو مایوس نیستم ... تنها امیدم تویی ... هر چند از خودم و عملم شرمنده ام و مایوس....
    خدایا وقتی نگاه می کنم به حسینت .... به اینکه چه مصیبتی هایی دید.... مردم تنهاش گذاتشتن در حالی که میخواست هدایتشون کنه... قصد کشتنش رو کردن...
    به بچه ی 6 ماهه اش رحم نکردن...خانواد ه اش رو اسیر کردن ... به ناموسش جسارت کردن... به مادرش سیلی زدن ... ای خدا حسین یک لحظه احساس تنهایی نکرد ... یک لحظه گلایه نکرد... همه اش صبوری بود ... همه اش رضایت بود...
    پس خدایا منم می تونم از تنهایی در بیام... راهشو بلد نیستم... بلد نیستم...
    خدایا کسی نبوده که یادم بده ... تو اسبابش رو فراهم کن... به حق پهلوی شکسته مادرم... دیگه نمی خوام باقی عمرم رو با این احساس پوچی بگذرونم... نمی خوام...
    دوستان هر کی راهکاری به ذهنش میاد و یا تجربه ای داره بگه...
  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • ۱۱ نظر
    • تعداد نمایش : ۳۲۱۵
    • دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵ - ۱۰:۴۸

    چگونه گناه را ترک کنیم ؟

    سلام

    هدایت همه ی مخلوقات دست خداست . تا خدا نخواد کسی هدایت نمیشه ، برای این که هدایت خدا شامل حال مون بشه باید دست به دامان خودش بشیم .

    میل به ترک گناه نعمتی هستش که به همه داده نمیشه ، این میل خود به خود به وجود نمیاد . ما که میل به ترک گناه داریم هدایت خدا شامل حال مون شده ، پس باید خدا رو شکر کنیم که خدا از سر لطفش هنوز بر دلهای ما مُهر "نفهمی" نزده .

    طبیعتا اگه سریع به داد خودمون نرسیم و برای ترک گناه تلاش نکنیم ، دیر یا زود زشتی گناه در نظر مون از بین میره و ممکنه شبیه کسانی بشیم که به گناهان شون افتخار می کنند !

    دعا برای ترک گناه :

    بهترین دعا برای ترک گناه اینه که آگاهانه از خدا طلب هدایت کنیم . باید کاری کنیم که ظرفیت دریافت هدایت خدا رو داشته باشیم . باید از خدا بخوایم که زشتی گناه رو در نظر ما پر رنگ کنه . باید از خدا بخوایم که از گناه کردن ترس داشته باشیم .

    برای دریافت این هدایت ها ما دست بسته نیستیم . بخش اول ترک گناه کبیره دست خود ماست ، یعنی باید یه کارهایی انجام بدیم که لایق دریافت هدایت باشیم . بعد از اون رو باید بسپاریم خدا . در مواقعی که از گناه خسته میشیم یه راه خیلی عالی متوسل شدن به ائمه اطهار علیهم السلام هستش .

    بودند کسانی که تلاش های خودشون برای ترک یه گناه یا عادت بد به جایی نرسیده ولی با یه توسل به یکباره به اون چیزی که می خواستند رسیدند .

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • ۳ نظر
    • تعداد نمایش : ۲۱۷۰
    • شنبه ۱۳ آذر ۹۵ - ۱۴:۳۳